صدای قلب پسملم
سلام پسمل گلم اومدم برات بنویسم که مامانی تازه از پیش خانوم دکی اومد واسه معاینه رفتم اولین باری بود که بابایی نبود ینی اومد اما به ناچار باید میرفت سر کار .خلاصه مامانی صدای قلب کوچولوی خودمو شنیدم انقد تند تند میزد جای پدری خالی آخه خیلی دوست داره اونم بشنوه اما بهش اجازه نمیدن راستی کلی هم حال خانوم ماما رو گرفتی همش در میرفتی کلی دنبالت گشت تا پیدات کرد این روزا حسابی شیطون شدی مخصوصا شبا با بابایی که باهات حرف میزنه بپر بپری راه میندازی که نگو بابایی هم که ذوق میکنه هی باهات حرف میرنه. قند عسلم من و پدری بی صبرانه منتظرتیم و خیلی دوست داریم . بوس
نویسنده :
مینا حسینی
10:32